حضرت آیت الله حاج میرزااحمدسیبویه ساکن تهران به نقل ازآقاشیخ حسین سامرائی که ازاتقیاء اهل منبردرعراق بودند،فرمودند:

درآن ایامی که درسامرامشرف بودم،روزجمعه ای طرف عصردرسرداب مقدس رفتم،دیدم غیرازمن کسی نیست ومن حال وتوجهی پیداکرده ومتوجه حضرت صاحب الامرشدم.درآن حال صدایی ازپشت سرشنیدم که به فارسی فرمود:

"به شیعیان ودوستان مابگوییدکه خداراقسم دهندبه حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام که فرج مرا نزدیک گرداند."

منبع:درددل امام زمان

 

حسن نصیبی می گوید:زیرناودان طلا درحرم خانه خدابودم که حضرت ولی عصر،امام زمان عج رادیدم،دفتری رابه من عنایت نمودکه درآن دعای فرج وصلوات بر آن حضرت بود.

سپس فرمود:به وسیله این نوشته هابخوان وبرای ظهوروفرج من دعاکن وبرمن درودوتحیت بفرست.

وآن دعابرحسب مشهورچنین نقل شده است:

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کل الساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصراودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیهاطویلا

منبع:کیست مرایاری کند؟

شروع قصه بابرگشتن تو

کجاما وکجابرگشتن تو

ولی نه،مانده ازچشم انتظاری

فقط یک ندبه ازبرگشتن تو

 

زلال محض باران نجابت!

حضورمطلق نورواجابت!

بیاتابندبند ندبه ما

بگیردرنگ وبوی استجابت

 

فراترازتمام نام هایی

نسیم دلکش الهام هایی

عدالت،عشق،یکرنگی،کرامت

رسول بهترین پیغام هایی

 

توکه دردآشنای اهل دردی

توکه دست کسی راردنکردی

بگوحالاکه دلهامان شکسته ست

دلت می آیدآیابرنگردی؟

 

بیاباچشم هایی ازخداپر

دلی سرسبزازعطردعاپر

بیاتاکی نگاه خسته ما

بماندازغم این ماجراپر

 

دلم درمعرض تاراج مانده ست

همیشه زخمی آماج مانده ست

بیاآقادل من چندسالی

به یک دردآشنامحتاج مانده ست

 

هوای عشق بدشدکی می آیی؟

هزاران جمعه ردشدکی می آیی؟

به جرم این همه چشم انتظاری

دلم حبس ابدشدکی می آیی؟

 

ستم،آشوب،نامردی زیاداست

غم واندوه بی دردی زیاداست

دل من خوب می داندپس ازاین

امیداینکه برگردی زیاداست

 

ببین آن اسب،آن شمشیر،آن مرد

بزرگ،افتاده،عاشق،مهربان،مرد

زمین راخانه خورشیدکرده ست

نگاه شرقی آن آسمان مرد

 

سیدحبیب نظاری

تعریف:مرادازآیات تبیینی آیاتی است که برای پاسخ به سوالات وشبهات مهدویت وهمچنین روشن ترساختن مباحث مهدویت کاربردویژه دارد،گرچه مستقیمأارتباطی بابحث مهدویت ندارد.

 

نمونه ای ازآیات

 

1.آثاروبرکات وجودی امام غائب

درماجرای شگفت انگیزحضرت موسی وحضرت خضرمی بینیم حضرت خضرمی بینیم که حضرت خضردرمیان مردم زندگی می کند،درعین حال کسی اورانمی شناسدوازکارهایش خبرندارد،پیوسته درتلاش وتکاپواست ومأموریت های الهی خودرادنبال می کند،براساس حکمت الهی برای حضرت موسی پرده ازکارهای اوبرداشته می شودو اوباتعجب ماجرای سوراخ نمودن کشتی،قبض روح پسربچه وتجدیدبنای دیواررانظاره می کندودرنهایت برحکمت آنها واقف می شود.

پس غائب بودن وبه صورت ناشناس زندگی کردن مانع انجام مأموریت های الهی نیست وامام زمان(عج) درعین غیبت،آثاروبرکات متعددبرای فردوجامعه دارد.

 

2.عمرطولانی ومحال نبودن آن

عمرطولانی حضرت نوح که درقرآن بیان شده این امررااثبات می کند.به بیان دیگریک مقطع ازحیات اویعنی دوران تبلیغ اوتازمان نفرین 950سال بوده است.(سوره عنکبوت آیه 14) اگردوران قبل ازنبوت وبعدازطوفان راهم اضافه کنیم یک دوره بسیارطولانی خواهدشد.

 

3.جوان ماندن امام زمان

یکی ازشگفتی هاومعجزات خداونددرباره آن حضرت این است که گردپیری برچهره مبارک ایشان نمی نشیندوپیوسته چهره اوهمانندجوانی 30تا40 ساله می باشد.

آری خداوندی که می تواندغذاونوشیدنی غزیرنبی رابه مدت صدسال تروتازه واصحاب کهف را به مدت سیصدونه سال بدون اینکه آب وغذایی بنوشند،سالم وزنده نگه دارد،(سوره کهف آیه 17 به بعد)،ازدل کوه شتربیرون آورد(سوره اعراف آیه 7)،وآتش رابرابراهیم خلیل سردوسلامت گرداند(سوره انبیا آیه 68)، جوان نگه داشتن حجتش امری ساده وآسان است.

    4    .تسلیم محض حجت خداوندبودن

پس ازظهورامام زمان(عج) ویقین حاصل نمودن به صدق اوبامعیارهای تشخیص موعودراستین، مهمترین وظیفه مااین است که خودحضرت رامعیارحق قراردهیم وکارهای حضرت راباعقل ناقص خودنسنجیم، چراکه اودارای مقام عصمت ومأمورالهی است،کسی که ویژگی او این است که " وما فعلته عن امری"(سوره کهف آیه 18).

 

5.خطرارتدادهنگام ظهورولزوم آمادگی دردوران انتظار

اهل کتاب درانتظارخاتم الانبیا(ص)بودنداما باتحقق وعده الهی به اوکفرورزیدندومادرانتظارخاتم الاوصیا(عج)هستیم،باتحقق وعده خداوندچه خواهیم کرد؟!

نکته جالب اینکه درآیات نود به بعدسوره بقره علت ایمان نیاوردن آنان بیان شده است.پس بایدعبرت گرفت قبل ازآنکه دیرشود.درآیه شانزده سوره حدید،براین امرتأکیدشده است.

 

مؤسسه رهپویان قرآن وعترت

سفیری ازطرف سلطان فرنگ به ایران آمده بودتا دلیل محکمی برنبوت رسول اکرم(ص) بیابدواگرقانع شداسلام آورد.به مجلس علماآمد،محدث کاشانی به آن سفیرفرمود:برای این کاربایدشخص عالمی آمده باشد.
سفیرگفت:ای عالم اسلامی ازخودتجاوزنکن،اگرمی دانستی من چقدرعلوم رااحاطه دارم چنین نمی گفتی.من علومی دارم که ازکارهای شماخبرمی دهم که چه کرده ایدوچه دارید!
مرحوم کاشانی دست دربغل نمود،چیزی دردست داشت،فرمود:چیست دردست من؟
آن سفیرنیم ساعتی فکرکردورنگش تغییرکرد.
مرحوم کاشانی فرمود:معلوم شدکه چیزی نمی دانی!
آن سفیرقسم خوردکه می دانم دردست شماخاک بهشت است لکن نمی دانم چگونه دردست شماآمده است.
مرحوم کاشانی فرمود:این خاک کربلاست وپیامبرمافرموده کربلاقطعه ای ازبهشت است واگربه حساب وعلوم خودت اعتمادداری بایدقبول کنی.
گفت:قبول کردم وهمین دلیل قانع کننده است واسلام آورد.